جدول جو
جدول جو

معنی ابن عیینه - جستجوی لغت در جدول جو

ابن عیینه
(اِ نُ عُ یَیْ نَ)
ابومحمد سفیان هلالی (107-198 ه. ق.). تابعی. سخنان حکیمانه در جمله های کوتاه، از او معروف است. در کوفه متولد شده و در مکه اقامت گزیده و همانجا درگذشته است. سفیان نه برادر داشته که چهار برادر او نیز محدث بوده اند: محمد، ابراهیم، آدم و عمران ولیکن مشهور باین کنیت همان سفیان است. و ابن الندیم گوید ابن عیینه راست: کتاب جوابات القرآن و ظاهراً مراد همین ابومحمد سفیان باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ ؟)
یحیی بن یحیی قرطبی. وفات 315 ه. ق. از اطبای نامی اندلس. او در نجوم و ادبیات نیز مهارت داشت و معتزلی مذهب بود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ دُ مَ نَ)
ابوالسری عبدالله بن عبیدالله. شاعر عرب. در اغانی جلد 15 و نیز حماسه نام او آمده و اشعار او نقل شده است لیکن از شرح حال او چیزی در دست نیست و تنها افسانۀ راجع بکشته شدن او مشهور است. ابن ابی طاهر طیفور و نیز زبیر بن بکار را دو کتاب در اخبار ابن دمینه بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عُ نَ)
ابوالمحاسن محمد بن نصرالدین بن نصر بن الحسین بن عنین الانصاری، ملقب به شرف الدین. اصل او از کوفه و مولد اوبه دمشق به سال 549 ه. ق. بوده است. ابن خلکان گوید او خاتمۀ شعراست و پس از او چون وی شاعری برنخاست و در تمام اسالیب شعر استاد بود و بر ادب و اشعار عرب اطلاع و بصیرتی تام داشت و بهجا و ثلب اعراض مردم مولع بود چنانکه در قصیده ای دراز عده ای کثیر از رؤسای دمشق را هجا گفت، آن قصیده موسوم به مقراض الاعراض است و سلطان صلاح الدین برای این بدزبانی او را از دمشق نفی کرد و او ببلاد شام و عراق و جزیره و آذربایجان و خراسان و غزنه و خوارزم و ماوراءالنهر و هند سفر کرد و سپس به یمن شد و در آن وقت سیف الاسلام طغتکین بن ایوب برادر سلطان صلاح الدین امیر یمن بود و بدانجا مدتی ببود و از یمن از راه حجاز به مصر رفت و به دمشق بازگشت و ابن خلکان در شهر اربل صحبت او درک کرده است و در این وقت او از دست ملک معظم شرف الدین عیسی بن الملک العادل صاحب دمشق رسول بود و چون سلطان صلاح الدین درگذشت و ملک العادل به دمشق جانشین او شد قصیده ای رائیه در وصف دمشق بگفت و از کربت غربت شکایت کرد و دستوری بازگشت به دمشق خواست و ملک عادل به او رخصت انصراف داد. خود او دیوان خویش گرد نکرد لکن یکی از مردم دمشق مجموعۀ کوچکی از اشعار او فراهم کرد. و آن ده یک تمام گفته های ابن عنین نیست. در آخر دولت الملک المعظم و مدت ولایت ملک الناصر مقام وزارت یافت و چون ملک اشرف بسلطنت رسید او را عزل کرد و وی در خانه خویش منزوی گشت و در ربیع الاول 630 به دمشق درگذشت و در ارض مزّه بمسجدی که ساخته بود دفن شد
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ یَیْ نَ)
محمد بن ابی عیینه. او را صد ورقه شعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ابن عیینه. برادر عبدالرحمان یا عبدالله بن عیینه بن حصن است. پدر او عیینه از سران طوایف عرب اطراف مدینه بود که جنگ غابه سه روز قبل از جنگ خیبر باآنها رخ داده است. و حبیب بن عیینه در این جنگ به دست سعد بن زید اشهلی و یا مقدادبن عمرو از یاران پیغمبر کشته شد. رجوع به امتاع الاسماع صص 260- 264 شود
لغت نامه دهخدا